آیه 92 سوره یوسف
<<91 | آیه 92 سوره یوسف | 93>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متأثر نباشید، که خدا گناه شما ببخشد و او مهربانترین مهربانان است.
گفت: امروز هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است.
[يوسف] گفت: «امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا شما را مىآمرزد و او مهربانترين مهربانان است.»
گفت: امروز شما را سرزنش نبايد كرد؛ خدا شما را مىبخشايد كه او مهربانترين مهربانان است.
(یوسف) گفت: «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد؛ و او مهربانترین مهربانان است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تثريب: ثرب و تثريب: ملامت و عتاب. شمردن خطاها و گناهان. .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «92»
(يوسف) گفت: امروز بر شما توبيخ و ملامتى نيست، خداوند شما را مىبخشد و او مهربانترين مهربانان است.
نکته ها
«تَثْرِيبَ» به معناى توبيخ، گناه شمردن و ملامت زياد است.
روز فتح مكّه مشركان به كعبه پناهنده شده بودند، عمر گفت: ما امروز انتقام خواهيم گرفت.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: امروز روز مرحمت است و از مشركان پرسيد: گمان شما امروز نسبت به من چيست؟ گفتند: خير است، تو برادر كريم ما هستى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: امروز كلام من همان كلام يوسف است؛ «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» عمر گفت: من از حرف خودم شرمندهام. «1»
على عليه السلام مىفرمايند: «اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه» هرگاه بر دشمن خود پيروز شدى شكر آنرا، عفو دشمن قرار بده. «2»
در حديث مىخوانيم: دل جوان رقيقتر است. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: يوسف چون نسبت به پدر و برادران جوانتر بود، فورى برادران را بخشيد. «3»
«1». تفسير قرطبى.
«2». نهجالبلاغه، حكمت 11.
«3». بحار، ج 12، ص 280.
جلد 4 - صفحه 276
پیام ها
1- سعه صدر، ابزار و وسيلهى رياست است. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»
2- همين كه خلافكار اعتراف كرد، بپذيريد واو را خجل نكنيد. «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ. قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ»
3- گذشت خود را به همه اعلام كنيد تا ديگران هم سرزنش نكنند. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ»
4- يوسف عليه السلام به بازسازى روحى روانى برادران گنهكار پرداخت، ما نيز چنين كنيم. لا تَثْرِيبَ ...*
5- گذشت و عفو از مردم بايد فورى باشد. «الْيَوْمَ»
6- عفو در اوج عزّت و قدرت، سيره اولياى خداست. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»
7- فتوت را از يوسف بياموزيم كه هم حقّ خود را بخشيد و هم از خداوند طلب آمرزش و عفو مىكند. لا تَثْرِيبَ ... يَغْفِرُ اللَّهُ
8- آنجا كه بنده مىبخشد از خداوند كه ارحم الراحمين است چه انتظارى جز عفو داريم. «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ»
9- بخشيدن شرمندگان، سيرهى الهى است. (يغفر در قالب مضارع آمده است.)
10- عفو خداوند، شامل كسانى هم كه سالها موجب آزار دو پيامبر او (يوسف و يعقوب) شدهاند، مىشود. «وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
11- گذشت ستمديدگان از ظالمين، زمينه ساز شمول مغفرت الهى است، ولى در آمرزش او به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است. لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ ... يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
12- توصيف خداوند به مغفرت و رحمت، (مانند «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ») از آداب دعا و استغفار است.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 277
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (92)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ: گفت ملامت سرزنش و عار و نكوهش نيست بر شما الآن در آنچه بوديد. يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ: مىآمرزد خداى تعالى گناهان شما را و من طلب آمرزش مىنمايم براى شما از درگاه او.
نكته: لفظ خبر و معنى دعا باشد، حاصل آنكه خدا بيامرزد شما را.
وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ: و ذات احديت سبحانى رحيمتر از همه رحيمان است در عفو و رحمانى، از شما گناهان گذشتنى را. يا مهربانتر از تمام مهربانان در آنچه نسبت به من منظور داشته تا چنين سلطنتى ارزانى فرموده.
ابن عباس روايت نموده كه «1» روز فتح مكه مردم مكه به آن خانه پناه برده بودند، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حلقه در به دست گرفته فرمود:
«الحمد للّه الذّى صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده» اى اهل مكه مرا رنجانيده تكذيب كرديد و از زاد و بوم خود بيرون نموديد، چه گمان مىبريد كه با شما چه خواهم نمود؟
گفتند: گمان خير داريم. اخ كريم و ابن اخ كريم تو برادر كريم و پسر برادر كريم هستى، و امروز مالك و قادرى.
حضرت فرمود: من امروز همان معامله نمايم كه برادرم يوسف نمود و گفت:
«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».
تنبيه- يكى از صفات رذيله مذمومه، سرزنش نمودن فاعل بد است به فعلش؛ و اين صفت، خلاف انصاف و مروت باشد، و لذا نهى از آن وارد شده.
«1» تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 75.
جلد 6 - صفحه 289
در تفسير ابو الفتوح رازى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است. «1» (اذا زنت امة احدكم فليحدّها و لا تثريب لها) فرمود: چون پرستار يكى از شما زنا كند بايد تازيانهاش بزنند و حد الهى جارى كند، و لكن سرزنش ننمايند.
(تثريب لغت حجاز به معنى سرزنش است)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (88) قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ (89) قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (90) قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ (91) قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (92)
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (93)
ترجمه
پس چون وارد شدند بر او گفتند اى عزيز رسيد بما و كسانمان سختى و آورديم سرمايه ناقابلى پس تمام كن براى ما پيمانه را و تصدق كن بر ما همانا خدا جزا ميدهد صدقه دهندگان را
گفت آيا دانستيد چه كرديد بيوسف و برادرش هنگاميكه
جلد 3 صفحه 173
بوديد نادانان
گفتند آيا همانا تو هر آينه تو يوسفى گفت من يوسفم و اين است برادرم بتحقيق منّت نهاد خدا بر ما همانا كسيكه پرهيزكارى كند و صبر نمايد پس همانا خدا ضايع نميكند مزد نيكوكاران را
گفتند بخدا كه بتحقيق بر گزيد تو را خدا بر ما و آنكه بوديم هر آينه خطاكاران
گفت نيست سرزنشى بر شما امروز ميآمرزد خدا شما را و او است رحم كنندهترين رحم كنندگان
ببريد پيراهن من اين را پس بيندازيدش بر روى پدرم ميگردد بينا و بياوريد نزد من خانواده خودتان را تمامى.
تفسير
- برادران بعد از امر پدر بتجسّس از حال دو فرزندش باز مسافرت بمصر نموده و وارد بر عزيز شدند و عرضه داشتند ما دچار قحطى و سختى و پريشانى شديم و ماليه ناچيز پست كمى كه قابل قبول نيست آورديم عياشى از حضرت رضا عليه السّلام روايت نموده كه آن بضاعت مقل بود كه در بلاد آنها زياد بوده و در مقابل تقاضا نمودند كه حسب المعمول هر چند پيمانه گندم بآنها در سفرهاى قبل داده ميشد داده شود بعلاوه ابن يامين بايشان مسترد گردد و بعضى گفتهاند مرادشان از تصدّق آن بود كه علاوه بر حقّشان در برابر متاعشان عزيز بآنها اضافهاى دهد و در معامله با ايشان مسامحه كند و احسان نمايد و از خدا عوض بخواهد در هر حال حضرت يوسف چون حال انكسار و تذلّل و پريشانى آنها را كه در اثر قحطى و اعراض پدر بر آنها روى داده بود مشاهده فرمود يكباره عنان تمالك را از دست داد و خود را بآنها معرّفى فرمود باين بيان كه آيا دانستيد و ديديد كه چه معاملهاى با يوسف و برادرش نموديد در زمان جوانى و نادانى و مراد گرفتن و بردن و شكنجه نمودن و در چاه انداختن و بغلامى فروختن او و تنها گذاردن بن يامين و سوء سلوك آنها با او بود بطوريكه جرئت سخن گفتن با آنها را بطور عادى نداشت و با آنها نمىنشست و غذا نميخورد و مقصود سرزنش ايشان بر اين اعمال نبود چون ظاهرا در آن زمان توبه كرده بودند ولى منظور توجّه آنها بحال خودشان و او و نتيجه اعمال قبيحه و صبر و سكون و اثباتشان در ندامت و عزمشان بر ترك معصيت و فعل طاعت بوده لذا در خاتمه تلقين عذر بآنها فرموده كه بگويند اين اعمال از جهالت و نادانى از ما بروز كرد در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر گناهى از بنده صادر شود اگر چه دانا باشد در آن حال كه بخاطر خود معصيت خدا را راه داده نادان است چنانچه خداوند حكايت فرموده سخن يوسف عليه السّلام را
جلد 3 صفحه 174
ببرادران خود كه فرمود آيا دانستيد چه كرديد با يوسف و برادرش وقتى نادان بوديد و نسبت جهل بآنها داده براى آنكه خودشان را در خطر معصيت خدا انداختند و حقّا هيچ نادانى و جهلى بالاتر از اين نيست كه بنده بخيال درك لذت ناچيز موقتى خود را در معرض عتاب و عذاب دائم مالك الرقاب قرار دهد و چون ايشان شناختند از اين بيان برادر خود را كه عزيز مصر شده است از روى تعجّب و براى اقرار او سؤال نمودند كه آيا تو همانا تو يوسفى و بعضى گفتهاند حضرت در وقت پرسش تاج را از سر برداشت و تبسمى فرمود كه از شعاع دندانش كه مخصوص باو بود شناخته شد آفرين بر دهان خندانش آتشين لعل و آب دندانش- و در جواب آنها فرمود بلى من يوسفم و براى مزيد تعريف و توصيف خود اشاره بابن يامين كرد و فرمود و اين برادر ابوينى من است كه خداوند منّت نهاد بر ما بسلامت و كرامت و ما را با يكديگر جمع فرمود همانا هر كه بپرهيزد از معاصى و صبر نمايد بر مصائب البتّه خداوند اجر و مزد او را ضايع و باطل نميكند و پاداش نيكوكارانرا نيكو خواهد داد در اين موقع برادران كاملا منفعل و معتذر و معترف بتقصير شدند و عرضه داشتند قسم بخدا هر آينه اختيار فرمود خدا تو را بر ما بحسن صورت و سريرت و مقام سلطنت و شأن نبوت و ما بوديم خطاكار و جفا كردار و هستيم اميدوار به گذشت تو و عفو پروردگار و حضرت در جواب فرمود تعيير و توبيخ و سرزنش و ملامتى بر شما نيست امروز كه خداوند بمن عزت و قدرت و سلطنت داده از شما گذشتم براى شكر اين نعمت و از خدا مىخواهم كه از تقصير شما بگذرد و بيامرزد و اميدوارم كه اجابت فرمايد چون ارحم الراحمين است و پيراهن بهشتى موروث از حضرت ابراهيم عليه السّلام را كه حضرت يعقوب روز كه برادران او را بردند پيچيده و حرز او كرده بود بآنها داد و فرمود برويد و اين پيراهن را با خود ببريد و بيندازيد روى صورت پدرم بينا مىشود و شما با او و تمامى خانواده مراجعت بمصر نمائيد و گفتهاند از خواص اين پيراهن آن بود كه بهر مريضى مىپوشاندند شفا مىيافت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه حضرت يعقوب عليه السّلام در اين سفرنامهاى بحضرت يوسف عليه السّلام نوشت و مضمون آن نامه را بتفصيل نقل نموده و اجمالش آنستكه بعد از بسمله و معرّفى از خود و بيت ابراهيم خليل الرحمن عليه السّلام مصائب وارده بر خود و شرح ابتلاء بفراق يوسف و تسلّى خاطر خود را
جلد 3 صفحه 175
بابن يامين و برائت ساحت او را از سرقت ذكر فرموده و اخيرا تقاضاى استرداد او را بخود نموده با بيانى كه موجب ترحّم و عطوفت است و آنكه برادران لدى الورود نامه را تقديم و تقاضاى تصدق بر آنها برهائى برادر را نمودند و حضرت يوسف نامه را گرفت و بوسيد و بديده گذارد و گريه كرد و سؤال مذكور در آيه را نمود و اين نامه را عياشى ره نيز از امام باقر عليه السّلام با بيان مفصّل ترى نقل نموده علاوه بر آنكه حضرت يعقوب مورد عتاب الهى شد كه چرا حاجت خود را از غير خدا طلب نموده و توبه كرد و قبول شد و مشمول مغفرت و رحمت گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
94
قالَ لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ يَغفِرُ اللّهُ لَكُم وَ هُوَ أَرحَمُ الرّاحِمِينَ (92)
يوسف فرمود ببرادران سرزنش و توبيخ و مؤاخذه نيست بر شما امروز خداوند شما را بيامرزد و از گناه شما صرفنظر كند و او است ارحم الراحمين قالَ لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ ثرب بمعني توبيخ و تعيير و ذكر عيوب است يعني من از شما گذشت كردم و هيچ اثري بر فعل شما بار نميكنم و دست از محبت برادري برنميدارم چنانچه ديديد و مشاهده كرديد در اينکه چند مرتبه که آمديد مصر من همه نوع محبتي بشما كردم بضاعت شما را رد كردم، ضيافت كردم، كيل وافي دادم اينکه از جهت حق النّاس و اما از جهت حق اللّه در حق شما دعا ميكنم و طلب مغفرت يَغفِرُ اللّهُ لَكُم آنهم اطمينان داشته باشيد که خداوند هم از شما مؤاخذه نميفرمايد زيرا وَ هُوَ أَرحَمُ الرّاحِمِينَ است جايي که مثل من بنده گذشت ميكنم البته آنكه ارحم الراحمين است علاوه از مغفرت و گذشت و عفو عنايت و لطف و رحمت خود را هم شامل حال شما ميكند و در اول اينکه تفسير در تفسير
جلد 11 - صفحه 267
بسمله بيان مفصلي در معناي رحمت و رحيم و رحمان گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 92)- اما یوسف که حاضر نبود این حال شرمندگی برادران مخصوصا به هنگام پیروزیش ادامه یابد، بلافاصله با این جمله به آنها امنیت و آرامش خاطر داد و «گفت: امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخی بر شما نخواهد بود» (قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ).
فکرتان آسوده، و وجدانتان راحت باشد، و غم و اندوهی از گذشته به خود راه ندهید، سپس برای این که به آنها خاطر نشان کند که نه تنها حق او بخشوده شده است، بلکه حق الهی نیز در این زمینه با این ندامت و پشیمانی قابل بخشش است،
ج2، ص448
افزود: «خداوند شما را میبخشد، چرا که او ارحم الراحمین است» (یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).
و این دلیل بر نهایت بزرگواری یوسف است که نه تنها از حق خود گذشت، بلکه از نظر حق اللّه نیز به آنها اطمینان داد که خداوند غفور و بخشنده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم